هنوزم امید دارم!

                         بسم الله 

 

سلام 

 

خیلی زیاد 

 

شرمنده ام که دیر میام 

 

راستش هنوز حالم بده  

 

هنوز دارم ذره ذره آب میشم 

 

نمیخوام نارحتتون کنم یا اینکه دلگیر شید!!!!همیشه دوست داشتم وبلاگم پر از شادی باشه و حداقل افرادی که بهش سر میزنن یکم شاد شن و از دلمشغولی ها و خستگی هاشون رهاشن و به چیزای جدیدتری فکر کنن 

 

 فقط میخوام برام دعا کنید 

تو قنوت هاتون یا رازو نیاز هاتون!!!!!!! 

 

خیلی گریه میکنم!!!بهم ارامش میده اما بد جوری بدترم میکنه!!همین پریشب از شدت گریه روم به دیوار  یه عالمه بالا اوردم!!!مامان بابا مونده بودن!!بیچاره ها تا حالا ندیده بود کسی از شدت گریه بالا بیاره!!!!!!!خیلی دلم براشون میسوزه اونا هم نمیتونن این همه گریه و زاری رو تحمل کنن! 

خدا بهم صبر بده 

 

حالا دیگه خیلی ناحاااارت نشیدا 

بیتربیتم نشید 

 

عاااااااشقتونم 

 

خیلی مراقب خودتون باشید۰

 

((چه جالب!!!!! 

 

چه روزهای پاک و مبهمی!!!!! 

 

پر از امید و خوشحالی 

 

همچو مرواریدی خفته در صدف!!! 

 

همه چیز بوی لذت میداد 

 

ارامشی با دلهره! 

 

ساعت اما میگذشت..... 

 

ثانیه ها از حسادتشان خوشحالی ام را دزدیدند.. 

 

نمیدانم این نمور سرد کی به پایان میرسد!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

پس کجاس آن همه رویاهای قشنگ؟؟؟؟! 

 

 چرا کسی رحم نمیکند به التماس های من؟؟؟! 

 

اما هنوز نور امید در چشمانم برق میزند........    ))